انقلاب مُـرد، زنده باد انقلاب!
شما اینجا هستید
اندیشه و حکمت » انقلاب مُـرد، زنده باد انقلاب!

سمفونی شماره سه بتهوون داستانی روایت می‌کند که قبل از سقوط زندان بستی- منتهی به انقلاب فرانسه- به گوش کسی نخورده بود، روایتی از انقلاب فرانسه که پژواک آن سراسر جهان را درنوردید، گویی پیامی از سوی فرانسه بر بشریت نازل شده است، انقلاب فرانسه با آن‌که تحولی سیاسی در کشور فرانسه بود ولی محدود به فرانسه نماند و فراسوی مرزهای فرانسه را شیفته خود کرد. به دیگر سخن «انقلاب فرانسه گرچه به ظاهر سرچشمه سیاسی داشت، اما در همان خطوط یک انقلاب مذهبی عمل کرد و… نه تنها فراتر از مرزهای کشور فرانسه بازتاب پیدا کرد، بلکه مانند همۀ جنبش‌های بزرگ مذهبی به تبلیغ و ترویج یک انجیل نوین دست یازید» ۱.  پیام انجیل نوین، تحقق حقوق انسان به ماهو انسان بدون توجه به جغرافیای فرهنگی متعلق به ابناءِ بشر بود، همچنان‌که «هدف اصلی دین، تنظیم روابط فرد انسانی با آفریدگارش و نیز حقوق و وظایف او نسبت به همنوعانش در یک سطح جهانی است، بی‌آنکه نظرها و خوی‌های گروه اجتماعی فرد را در این قضیه دخالت دهد».۱ برداشتی این چنینی از حقوق که خاستگاهی جز فلسفۀ روشنگری نداشت، اسباب انتقاد و تحولات نظری بعدی را فراهم کرد.

رسالۀ ادمند برک با عنوان «ملاحظاتی دربارۀ انقلاب در فرانسه» از نخستین رسالۀ‌هایی بود که در واکنش به حوادث انقلاب فرانسه نوشته شد. از جمله انتقادهای اساسی برک به انقلاب فرانسه، سیر کردن مردان انقلاب فرانسه در مفاهیم مجردی چون آزادی، و عدم تجربه کافی در امور سیاسی بود. از نظر برک «مردم باید به جای انتزاع احکام منجّز اخلاقی از عقل به شیوه‌ای غیر تاریخی، به طور مدوام آن‌ها را با رجوع به زمینه‌های خاصّ استخراج کنند» ۲.  ادمند برک به تبع سنت تجربه‌گرایی انگلیسی مفاهیم انتزاعی و حقوق بشر را به باد تمسخر می‌گیرد، بدین سان اخلاق و قانون را نه موضوع وضعی و جهانشمول بلکه فراوردۀ تاریخی هر قومی می‌پندارد که از کشوری به کشور دیگر توفیر دارند. آن‌چه که از سخنان برک در طول کتاب تأملات دربارۀ انقلاب در فرانسه برمی‎آید، مناقشۀ او با  آراء عقل‌گرایانی چون لایب نیتس است که منبعث از مسئلۀ شناخت آدمی است. «از قدیم‌ترین ایام، دو نظر دربارۀ منشأ اصلی شناخت آدمی یا سرچشمه تصورات وجود داشته است. بعضی معتقد بوده‌اند که تصورات از بیرون به ما می‌رسند و ذهن ما مانند دستگاه گوارش ماست که غذایی را که داخل می‌شود، می‌گوارد و هضم و جذب می‌کند… دسته دیگر براین باور بوده‌اند که تصورات با انسان زاییده می‌شوند و ذهن آدمی نخستین مخزن معانی کلی است». ۳  بنابراین لایب نیتس و دیگر هواخواهان عقل‌گرایی، ذهن انسان را خانه‌ای «بی در و پنجره» می دانند به این معنی که تمام شناخت آدمی مبتنی بر تعقل ذهنی است و به دلیل «بی در و پنجره» بودن چیزی از حواس دخیل در شناخت آدمی نیست. از این‌رو  طبق نظر عقل‌گرایان حقوق  انسانی حاصل تعقل ذهنی است، در حالی که در مقابل ادمند برک با استظهار به نیای تجربه‌گرای خود بر این باور هست که شناخت انسان محصول« ارتسامات» و «تجربه» است، پس احکام اخلاقی و حقوق انسانی نیز ماحصل تجربه انسان است، به دیگر سخن «حقوق بشر حقوقی نیستند که بتوان در قلمرو نظر به طرح آن‌ها پرداخت. این حقوق در تجربۀ تاریخی قومی خاص، با توجه به مقتضیات تاریخی و برپایه آداب و رسوم آن قوم تکوین پیدا می‌کنند».

جهت خرید این شماره ماهنامه قلم‌یاران و مطالعه کامل مطلب کلیک کنید.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

قلم یاران | ماهنامه فرهنگی و اجتماعی و ادبی