سرنوشت محتوم نظرية قبض و بسط تئوريک شريعت
شما اینجا هستید
کلوپ روشنفکری » سرنوشت محتوم نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت

هر کشوری که در حال عبور از یک دوره به دوره دیگری است قطعا از روشنفکری‌‌ برای تبیین مسائل خود بی‌‌نیاز نیست؛ اما اگر در دوره‌‌ای پروژه‌‌ای به این قدرت نرسیده باشد که میان پرسش‌‌ها و پاسخ‌‌هایی که به آن‌‌ها می‌‌دهد ربط و نسبت وثیقی برقرار کند، به جای طرح مسائل مرتبط با زمانه و تبیین جایگاه خود، به سمتی حرکت می‌‌کند که نه تنها نسبتی با افق جایگاهی که در آن ایستاده است ندارد که حتی به نظر می‌‌رسد طرح مسئله‌‌اش نمی‌‌تواند واجد مبنایی استوار باشد. از همین‌‌روی بر آن شدیم تا در این زمینه با موسی‌‌اکرمی، استاد و مترجم حوزه فلسفه برای تبیین مسائل روشنفکری‌‌دینی گفت و گویی داشته باشیم.

 

 

در حال حاضر آیا روشنفکری را در ایران کارآمد ارزیابی میکنید؟

از نظر من هم آری هم خیر. اولاً برای پاسخ دقیق باید تعریفی از روشنفکری داشته باشیم. روشنفکری را شاید بتوان به دو معنای عام و خاص به کار برد. در معنای عام نیز روشنفکری دو گونه است. در گونۀ نخست هر آن کس که عهده‌دار کار فکری است روشنفکر است و از این رو هر جامعه‌ای که به کار فکری نیاز دارد، نیازمند روشنفکری است. جوامع مدرن نیز به روشنفکری به معنای عام ولی از گونۀ وِبِری نیاز دارند. پس از آن می‌رسیم به روشنفکری به معنای خاص، چه با نگرش و تعریف امیل زولا چه با نگاه حاکم بر رفتار اینتلیجنتسیای روسی و چه به معنای مورد نظر گرامشی و چه به معنای سارتری‌ می‌توان گفت که هیچ جامعۀ زنده و پویایی در دوران مدرن که در حالت گذار از مراحلی به مراحلی یا از شرایطی به شرایطی به سر‌ می‌برد و دستخوش تحولات سیاسی و اجتماعی فرهنگی است بی‌نیاز از روشنفکری و روشنفکران نیست. وقتی موضوع اهمیت بیشتری‌ می‌یابد که لازم است طیف گسترده‌ای از روشنفکری در برابر قدرت حاکم سیاسی و ایدئولوژی یا گفتمان حاکم موضع‌گیری کند و طالب تغییراتی شود. در جوامعی چون جوامع ما که در التهاب‌های گوناگون و بعضاً بحران‌زا به سر‌ می‌برند قدرت سیاسی حاکم و گفتمان مسلط جامعه برخوردهای نظری و عملی را‌ می‌طلبد که از وظایف روشنفکران است. جامعۀ در این دوران و در وضعیتی که قرار دارد به شدت نیازمند کنش روشنفکری است. در فضای عمومی، ما به طور کلی با جریان متنوعی از روشنفکری چه در داخل و چه در خارج سر کار داریم که البته فعال هم هستند و نقشی دارند.‌ می‌توان به طور دقیق دربارۀ کارنامۀ طیف روشنفکری به بحث پرداخت. این طیف بسیار گسترده و رنگارنگ است، از روشنفکران چپ تا روشنفکران لیبرال، از روشنفکران دینی تا روشنفکران سکولار، از روشنفکران فرهنگی و هنری تا روشنفکران سیاسی را در بر‌ می‌گیرد که هم دستاوردهایی داشته است هم نتوانسته برخی از انتظارهای گفته و ناگفته را برآورده سازد. به این ترتیب اولاً جامعۀ ما به شدت به کار روشنفکری نیاز داشته و دارد. ثانیاً اگر قرار باشد با دید انتقادی به این مسئله نظر کنیم که آیا روشنفکران وظایف خود را درست انجام داده‌اند و می‌دهند و پروژه‌ای را که می‌بایست انجام دهند آیا مرتبط با دوران گذار ما است یا نه؛ آیا به درستی انجام شده یا انجام می‌شوند؛ نیاز به بررسی دقیق دارد و کارنامۀ روشنفکری نمرات خوب و نمرات متوسط و نمرات بد دارد.

 

در کتاب «حدیث نواندیشان دینی»، جریان یک نسل پس از دکتر سروش مطرح شده و جناب سید هادی طباطبایی نسل پس از ایشان را متأثر از ایشان قلمداد کرده‌‌اند. از این رو، قطعا کشاندن بحث به دایره عقل و تبیین شرع در حدود عقل مهم بوده است. آیا سروش در این زمینه موفق عمل کرده است؟

آقای دکتر سروش پروژۀ بزرگی را در تبیین دین و پاسخگویی به پاره‌ای از شبهات دیرین در افق فلسفه و عقلانیت جدید شروع کرد که می‌‌توانست برای کشور ما که هم در گذشته پیش از انقلاب درگیر خوانش‌های گوناگون سنتی تا مدرن از دین و کارکرد آن بود و هم پس از انقلاب این مباحث برایش اهمیت ویژه‌ای یافتند بسیار مفید باشد. طیف وسیع روشنفکری برون‌دینی و درون‌دینی و درون‌حاکمیتی و برون‌حاکمیتی و اپوزیسیون درون و بیرون کشور به تماشای فعالانه یا منفعل کار دکتر سروش ایستادند و مواظب بودند ببینند که نتیجه کار او چیست؟

جهت خرید این شماره ماهنامه قلم‌یاران و مطالعه کامل مطلب کلیک کنید.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

قلم یاران | ماهنامه فرهنگی و اجتماعی و ادبی