ظهر یک روز تعطیل شنبه که بیشتر شبیه غروبهای جمعه بود، راه آموزشگاه وزیری را پیش گرفتیم. هوا سرد بود و باران بهاری امان کوچهها و خیابانها را بریده بود. خانم خوشرویی که از قبل تنظیم وقت و قرار ملاقات را با ایشان هماهنگ کرده بودیم از ما استقبال کردند. در همان لحظه ورود متوجه شدیم، آموزشگاه از لحاظ فرهنگی پوینده راه هنرمندان بزرگی است چون: استاد وزیری، استاد صبا، میرزا حسینقلی، میرزا عبدالله، استادخالقی، استاد محجوبی، بنان، ظلی و دیگر بزرگانی همچون استادان کسایی، استاد جلیل شهناز، استاد احمد عبادی، استاد فرهنگ شریف و … همه کسانی که برگهای زرین موسیقی ایرانی با نام آنها مزین شده است.
دقایقی بعد راه دفتر استاد کیوان ساکت را پیش گرفتیم و با محوریت این شماره از پرونده، در باب موسیقی ملی و افت و خیزهایش گفتوگویمان را آغاز کردیم.
در شرایط کنونی چیزی جز موسیقی که هنرمندان راستین و عاشق وطن و عاشق انسانیت تولید میکنند نمیتواند انسان را نجات بدهد.
استاد عنوانی که امروز از موسیقی ملی ما یاد میشود، در مجموعه موسیقی نواحیاست یا دستگاهی؟
موسیقی ملی مجموعهای از تمام آهنگها و الحانها و نغمههایی است که به نوعی برگرفته یا تحت تاثیر موسیقی هفت قومی است که در ایران زندگی میکنند. استادان گذشته با درایت ویژهای این نغمهها را کنار هم قرار دادند و از کنار هم قرار دادن این آهنگها کم کم یک طرزی از اجرای موسیقی ملی (رپرتوار) شکل گرفته که به آن ردیف موسیقی دستگاهی میگویند؛ بنابراین هر دستگاه عبارت است از یک سری الحان و نغمهها و مقامهای ایرانی که با ترتیب ویژهای کنار هم قرار گرفته است. البته ناگفته نماند که این مقامها را هر کدام جداگانه نیز میتوان اجرا کرد. ولی هنگامی که نوازندهها پشت سر هم مینوازند به آن میگویند موسیقی ردیفی دستگاهی. این طرز موسیقیِ دستگاهی، چون به هر حال از موسیقی مقامی و مقامهای جداجدا تبدیل به یک شکل آرایش یافتهتری شده، در طول زمان یک سری المانها یا نشانههایی هم در هر کدام از این آوازها یا دستگاهها یا نغمهها کمکم پدید آمده که مشخصه آن نغمه یا آن دستگاه شده است. مثلا در راستپنجگاه یک سری المان (نشانه)هایی داریم که وقتی کسی بخواهد راستپنجگاه بزند حتما آنها را مینوازد. این نشانهها یک سری جملهها، تحریرها، فیگورهای ریتمیک و ملودیک خاصی است که وقتی آنها را کسی بشنود حتم میکند. یقین میکند که نوازنده یا خواننده خواسته است راستپنجگاه اجرا کند. برای نمونه، در دستگاه نوا یک سری نشانههای ویژه آن که قبلا در موسیقی مقامی یا نواحی این نشانهها اینگونه نبوده اینتغییرات حاصل شهری شدن موسیقی ایرانی است.
به طور کلی موسیقی ملی باید دارای چه استانداردها و پارامترهایی باشد؟
ببینید استانداردها یا بهتر بگوییم متر و معیار. برخی از این معیار و عیارها را استادان پیش از این برای ما به یادگار گذاشتهاند و برخی را استادان مسلم امروز از خود به جای خواهند گذاشت برای آیندگان و این روال همواره ادامه خواهد داشت؛ استادانی مانند استاد پایور یا استاد مشکاتیان. پیشتر از آن برویم، مانند استاد جلیل شهناز، استاد فرهنگ شریف؛ عقبتر بریم استاد عبادی؛ قدیمتر یا همزمان استاد کسایی یا عقبتر از این نسلها اگر برویم، استادان صبا، استادان خالقی، استاد وزیری، عقبتر برویم استاد میرزا عبدالله و آقای علی اکبر شهنازی و میرزا حسین قلی و… اینها هر کدام آمدند با اجرای بسیار عالی خودشان و با آثاری که از خودشان به یادگار گذاشتند در حقیقت یک نوع متر و مقیاسی برای موسیقی به دست دادند و همینطور هم استادی که در معاصر زندگی میکند اگر یک سلیقه خاصی در نوازندگی به کار ببرد و این سلیقه مورد پسند به اصطلاح هنرمندان عصر خودش و پذیرش جامعه قرار بگیرد، این باز به متر و معیارها اضافه میشود. این متر و معیار میتواند دایره گستردهای داشته باشد و از سلیقه اجرا تا نوع جملهبندی و حتی در پارهای موارد تغییر در دستانها یا پردهبندیها را در بر گیرد.
جهت خرید این شماره ماهنامه قلمیاران و مطالعه کامل مطلب کلیک کنید.