دکتر صادق سجادی، پژوهشگر خبرۀ تاریخ ایران، است. وی که سالها در دایرهالمعارف بزرگ اسلامی در راستای فرهنگ ملّی ایران به پژوهش و نگارش پرداخته است و میراثی گرانقدر به نام تاریخ جامع ایران را پدید آورده است، با جریانات محتلف ایرانشناسی آشنایی و شناخت دارد. از همین روی با وی پیرامون ایرانشناسی و مسائل مربوط به آن به گفت و گو نشستیم.
برای شروع لطفا بفرمائید که ایرانشناسی در غرب با چه مسئلهای آغاز شد و نخستین ایرانشناسان در اروپا بیشتر به چه موضوعاتی توجه داشتند؟
نخست باید دربارۀ این اصطلاح و ترکیب اندکی صحبت کنم. ایرانشناسی یعنی مطالعات مربوط به ایران، یک مفهوم عام و مشتمل بر وجوه مختلف زبان و ادب و تاریخ و سیاست و عرفان و دین و علوم محض و اجزاء آنها و مردمشناسی و نژادشناسی و بسیار موضوعهای دیگر است. اینکه به کرات شنیده میشود، فلان کس ایرانشناس است و یا در فلان موسسه ایرانشناسی تعلیم داده میشود؛ یا بهمان کس فارغالتحصیل رشتۀ ایرانشناسی است، بکلی بیمعنی است، چه در ایران باشد و چه در خارج از ایران. اکنون امکان ندارد، کسی بتواند ایرانشناس به طور مطلق تلقی شود. با صدها موضوع که تحقیق و کسب تخصص در هر یک مستلزم چند «عُمر» عادی انسان است، عقلاً محال است، یک تن بتواند در همۀ آنها متخصص اهل نظر شود. این اشکال دربارۀ شرقشناسی، اسلامشناسی و مانند آن نیز وجود دارد. بنابراین اطلاق ایرانشناسی، حتی بر دانشمندان نسبتاً جامعالاطرافی که طی قرون ۱۹و ۲۰ میلادی دربارۀ فرهنگ و تاریخ و زبان و ادبیات و علوم دنیای ایرانی تحقیقات مهم کردهاند، از روی تسامح است؛ تا چه رسد به کسانی که در نیم قرن اَخیر در ایران و خارج از ایران، چه ایرانی و چه انیرانی، ایرانشناس شدهاند! به هر حال مقصودم این است که در استفاده از بعضی واژهها و اصطلاحات و ترکیباتی که اغلب ترجمۀ زبانهای بیگانه است باید احتیاط کرد. اما در ادامۀ پاسخ شما باید بگویم که ایرانشناسی در غرب اساساً محصول مراودات تجاری و سیاسی بوده است و البته بعدها رویکردی علمی و پژوهشی نیز یافته است. باید گفت نخستین گامها برای ایجاد پدیدهای که بعداً ایرانشناسی نام گرفت – گرچه تعریف دقیق و مفصلی از ایرانشناسی وجود ندارد- توسط نخستین جهانگردان نهاده شد. امّا مطالعات دربارۀ ایران برای مقاصد سیاسی و بازرگانی از دورۀ ترکمانان آغاز شد و مهمترین سبب آن هم پیشروی قدرتمندانۀ امپراتوری عثمانی در اروپا، بیم اروپائیان از عثمانی و کوشش برای یافتن متحدانی در شرق برای جنگ با عثمانی بود. این مقاصد، اطلاع از وضع جغرافیایی و سیاسی ایران را اجتنابناپذیر میکرد، بخصوص که نگاه سوداگرانۀ برخی اروپائیان، مانند جنوائیها و ونیزیها، دنبال کشف بازارهای جدید و واردات کالاهای شرق و صادارت محصولات غرب به خصوص سلاح بود. بنابراین به اجمال باید گفت نخستین موضوعهای مورد توجه اروپائیان که بعدها به زمینۀ اصلی ایرانشناسی تبدیل شد، زبانهای ایرانی، تاریخایران، جغرافیایسیاسی، اقتصادی و طبیعی این سرزمین بود. ظهور دریانوردی قدرتمند اروپا یعنی پرتغال، اسپانیا و انگلستان، کوشش برای کشف راهها و سرزمینهای جدید، راه یافتن اروپائیان به دریای پارس و اقیانوس هند که روزگاری سرزمینهای آن، همه در زمرۀ دنیای ایرانی به شمار میرفت و استیلا بر بعضی از آن سرزمینها، از جزایر دریای پارس مخصوصاً هرمز و قشم گرفته تا سواحل هند، و نگهداری این متصرفات، مستلزم آشنایی با زبان و فرهنگ و تاریخ و جغرافیای این سرزمینها بود.
جهت خرید این شماره ماهنامه قلمیاران و مطالعه کامل مطلب کلیک کنید.