سوال اول که به نظر من بسیار مهم است؛ تهدیدهای زیست محیطی برای تنوع زیستی کشور چیست؟
در چند حوزه میشود در مورد این تهدیدها صحبت کرد. یکی از مهمترین تهدیداتی که وجود دارد خاک است. وضعیت خاک ما به عنوان ریشهگاه حیات، در ایران در مخاطره است. ما بیشترین میزان جا به -جایی خاک را در قاره آسیا داریم، سه برابر متوسط قاره آسیا نرخ فرسایش خاک در ایران است. در یک برآورد خیلی خوشبینانه ۲ میلیارد تن جا به جایی خاک است که ۲ میلیارد تن با توجه به اینکه ارزش هر تن خاک ۲۸ دلار میباشد، میشود ۵۶ میلیارد دلار در سال، و این کمتر از خسارتی است که از منظر خاک به کشور وارد میشود. سرزمینی که خاکاش را از دست بدهد توان حاصلخیزیاش را از دست میدهد، امکانی برای رویش گیاهان و تأمین غذا برای بقیه زیستمندان؛ چه جانوران و چه انسانها فراهم نیست و تمام زیستمندان ساکن در آن سرزمین به شدت متأثر میشوند. پس مهمترین تهدیدی که ایران را به شدت به لبه پرتگاه دارد هدایت میکند نرخ جابهجایی و فرسایش خاک است آن هم در سرزمینی که متوسط زمان لازم برای اینکه یک سانتی متر خاک شکل بگیرد، در بهترین حالت در سواحل دریای خزر حدود ۲۰۳ هزار سال میباشد. ما تقریبأ ۷۰۰ سال زمان نیاز داریم که یک سانتی متر به طور متوسط در کشور خاک تشکیل شود. هیچ کشوری حاضر نیست خاک خود را صادر کنند، یعنی هست اما با یک تمهیداتی. آب را از دست بدهیم میتوانیم به دست بیاوریم یا از آب شیرینکن استفاده نماییم و یا آب از کشورهای دیگر وارد کنیم اما هیچ کشوری حاضر نیست خاک خود را صادر کند چراکه خاک سرزمین بسیار مهم میباشد. حجم خاکی که در سال از دست میدهیم به اندازه تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی است، همان ۳ جزیرهای که ما هر روز وضعیت آب و هوایشان را در اخبار اعلام میکنیم که مبادا همسایه جنوبی هوسش را بکند. ما ۸ سال جنگیدیم تا یک وجب از خاک ایران را از دست ندهیم، ۵۰۰ هزار شهید دادیم، اما به راحتی به اندازه جزایر ذکر شده سالانه خاک را از دست میدهیم.
علت اصلی از دست دادن خاک چیست؟
یکی از مهمترین علتها تغییر کاربری اراضی میباشد؛ یعنی ما متأسفانه آمدهایم و به بهانههای مختلف پوششهای جنگلی و مرتعی را که حافظ خاک بودند از بین بردهایم یا به بهانه گسترش اراضی کشاورزی، یا به بهانه افزایش صدور اراضی در ارتفاعات، شخم غیر اصولی، فشار بیش از حد دام در مرتع، عبور خطوط نفت، گاز و آب به صورت غیر اصولی در جهت شیب خاک، عبور جادهها به صورت غیر اصولی، استقرار سکونتگاههای شهری و یا مراکز صنعتی به صورت غیر اصولی، همه و همه سبب فرسایش خاک میشود.
چه اقداماتی برای رفع و پیشگیری از فرسایش خاک صورت گرفته است ؟
کشور ما کشوری است که از نظر تشکیلات زمینشناسی نسبتأ کشور جوانی است، برای همین دارای دامنههای پرشیب و نوکتیز میباشد این دامنههای پرشیب اگر آسیب ببینند و تخریب شوند، نرخ جابهجایی و فرسایش خاک در آن زیاد میشود و ما باید خیلی مراقب باشیم که در کشور ما این اتفاق نیفتد.
چرا قوانین مربوط به محیط زیست از نو بررسی نمیشوند و هنوز قوانین گذشته را اجرا میکنیم و باعث چنین اتفاقاتی در محیط زیست میشویم؟
فکر میکنم در قوانین مربوط به این حوزه، کمبود خاصی موجود باشد. «ما قطع یک درخت را محکوم میکنیم و با متخلفینی که به جنگل تجاوز کنند به شدت برخورد میکنیم». این قوانین فقط روی کاغذ هستند؛ یعنی قوانین موجود میباشند اما ما مشکل اجرای قانون را داریم آن هم به خاطر این که در سرزمینی زندگی میکنیم که برای مردم، دولتمردان و حاکمان آن، محیط زیست اولویت نخست را ندارد یعنی ما به بهانه ایجاد اشتغال، به بهانه مهار تورم، به بهانه رونق کسب و کار و رشد اقتصادی، ملاحظات محیط زیستی را نادیده میگیریم و خودمان را توجیه میکنیم که این کار درستی است اما بعد یکدفعه یک بحرانی مانند دریاچه ارومیه ایجاد میشود و مجبور میشویم ۱۵ هزار میلیارد تومان پول را صرف حل مشکلات آن بکنیم و برای همان مشکلات زیست محیطی که خودمان مسبب آن هستیم به دنبال راهحل بگردیم. به دلیل بیتوجهیها به مشکلات زیست محیطی یک بحران بزرگ مانند خوزستان به وجود میآید که سبب تنش-های اجتماعی عجیبی میشود. یعنی الان وضعیت محیط زیست را باید به مسئولین نشان دهند تا بدانند که محیط زیست باید در صدر اولویتهای راهبردی کشور باشد. ما به بهانه حل مشکلات نباید در واقع معادن الماسمان را از دست بدهیم.
محیط زیست در کشورهای دیگر در اولویت میباشد، آیا این مطلب درست است؟
در کل جهان باید بگویم وضعیت محیط زیست خراب است. ما روند قهقرایی داریم. یک شناسه وجود دارد به نام اُور شوت. یعنی نسبت میزان تولید به میزان مصرف… از سال ۱۹۸۰ یعنی ۳۷ سال میزان مصرف مردم روی کره زمین، از میزان تولید یک ساله آن بیشتر است. در ۱۹۸۰ این میزان صفر شد. یعنی میزان مصرف با میزان تولید برابر شده است از ۱۹۸۰ به بعد این روند عقب میرود در سال ۲۰۱۶ هشتم آگوست مرز این میزان بود. غمانگیزتر این که معمولاً هر سال یک یا دو روز این میزان تغییر میکرد و به عقب میآمد ولی این دفعه ۸ روز عقب آمد که این نشان دهنده این است که شتاب عقبنشینی افزایش پیدا کرده است. کره زمین دقیقاً در مرحله ورشکستگی است. هنوز از اندوختههای آن استفاده میکنیم اما این اندوختهها بالاخره یک روز به پایان میرسد و وقتی تمام شود، شیب سقوط بسیار جدی خواهد بود. برای همین است که بسیاری از روشنفکران و آیندهپژوهان اعتقاد دارند که ما داریم به مرحله پایانی حیات کره زمین نزدیک میشویم. برخی از متفکرین به شدت دارند توصیه میکنند که جاهای دیگر را برای زندگی کردن پیدا کنیم زیرا که کره زمین به پایان زندگی خود میرسد. برخی از این افراد ۲۰۸۰ و برخی ۲۱۳۰ را به عنوان پایان حیات زمین معرفی میکنند.
جهت خرید این شماره ماهنامه قلمیاران و مطالعه کامل مطلب کلیک کنید.