غلامرضا اعوانی، استاد گروه فلسفه دانشگاه شهید بهشتی بوده است. همچنین این استاد دانشگاه، عضو پیوسته فرهنگستان علوم است و همچنین ریاست سابق انجمن پژوهشی فلسفه و حکمت ایران را بر عهده داشته است. اعوانی، در عین حال مترجم جلد چهارم کتاب تاریخ فلسفه کاپلستون نیز هست. از دیگر آثار این استاد دانشگاه میتوان به مجموعه مقالات مولاناپژوهی دفتر نخست آن، با عنوان عرفان و مولانا و همچنین مولانا و جهان معاصر و… اشاره کرد. ایشان به این دلیل که با سنتگرایی دکتر سید حسین نصر، آشنایی به هم رساندهاند، معتقد هستند که از معنای سنتگرایی نزد دکتر نصر، نمیتوان آن معنایی را متوجه شد که همگان درک کردهاند، بلکه از نظر این استاد دانشگاه، سنت، معنایی فراتاریخی دارد. از این رو، در راستای بحث درباره مبانی و روشن شدن برخی وجوه فکری دکتر نصر، در ادامه، گفت و گوی ما با ایشان را میخوانید.
دکتر نصر در جایی گفته است که بسیاری از مردم معنای سنت را متفاوت از آن چیزی به کار میبرند که منظور من است. با توجه به اینکه شما با آرای ایشان آشنایی دارید توضیح میدهید که منظور ایشان از سنت چیست؟
در ابتدا باید اشاره کنم که کلمه «سنت و سنتی» در معنایی فهمیده میشود که مورد نظر آقای دکتر نصر است و نیز آنچه که شاگردان و هواداران ایشان از سنت مراد میکنند کاملاً متفاوت است. در درجه نخست باید اشاره کنم که این سنت یک معنای قرآنی دارد: « سُنَّهَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّهِ اللَّهِ تَبْدِیلً »؛ بدان معنا که، این، سنت الهی است که همیشه بوده وخواهد بود و در نهایت اینکه هستی و خداوند یک سنت دارند که به این معنا نزدیکتر است. علاوه بر این، سنت را به معنای دین هم لحاظ میکنند؛ البته نه به آن معنایی که مردم میفهمند، بلکه آن معنایی است که در قرآن «دین حنیف» نامیده شده و در آثار ایشان هم به تکرار آمده و دین فطرت هم به همین صورت آمده است. من اکنون چند آیه از قرآن را مورد استناد قرار میدهم تا کمی این معنا روشن شود. آن آیهای که ابتدا به آن اشاره کردم، بدان معنا است که سنت خداوند همیشه بوده و به این ترتیب، عالم بر یک سنت و فطرت است و دین هم همینطور که این یک سنت الهی است که این را در برخی نقاط با عنوان دین حنیف هم آوردهاند. به عنوان مثال:« مَا کَانَ إِبْرَاهِیمُ یَهُودِیًّا وَلَا نَصْرَانِیًّا وَلَٰکِنْ کَانَ حَنِیفًا مُسْلِمًا ». «مسلم»، در این جا به معنای فوق تاریخ است که شامل همه انبیای تاریخ میشود. این معنای حنیف مسلم، دین فطری هم هست. در جایی دیگر هم این معنا درباره حضرت ابراهیم آمده است که: « إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِیفًا…». این سنت نه تنها در دین که در هستی هم هست. بدان معنا که من به آن کسی روی آوردم که آسمان و زمین را بر مبنای فطرت آفریده که به این ترتیب حنیف هم آمده است که این حنیف البته فقط به معنای دین حنیف نیست. اما از سویی باید اشاره کنم که اساس حکمت، «سنت الهی و فطرت ازلی حنیف» است که این را هم در معنای سنت میگیرند یا به عنوان مثال خداوند به پیامبر امر میکند که:« فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا » که این دین حنیف را سنت میگویند. بدان معنا که دین جاویدان و دین حنیف است و دین فطرت هم میگویند که ما این معنا را نمیفهمیم. اما دنبال آیه میگوید:«… فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا »، این دین حنیف مطابق دین حنیف است که تبدیلی به خلق خدا نیست و این یعنی جاویدان است. اما سپس در ادامه، دین قیم هم میگوید و به این ترتیب دین حنیف و قیم و دین فطرت همه یک معنا دارد و آن همان « عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ » است. اما اینکه به اسلام اشاره شده، به معنای دینی که نزد ما است، لحاظ نشده است که انحراف دارد، بلکه آنچه نزد پیامبران الهی و انبیاء است مورد نظر است. بدان معنا که فطرتی است که خداوند همه چیز و حتی دین را بر مبنای آن فطرت خلق کرده است.
جهت خرید این شماره ماهنامه قلمیاران و مطالعه کامل مطلب کلیک کنید.
- قلمیاران
- کد خبر 11700
- کلوپ روشنفکری
- بدون نظر
- پرینت