با نگاهی به تحولات تاریخ جهانی از این موضوع مشخص است که اگر دولتی در سرزمینی فروپاشید اما فرهنگ آن حضور داشته است دوباره «ققنوسوار» سر بلند خواهد کرد. کشور از نهادهای مختلفی پدید میآید که سیاست و محتوای آن را میتوان برجستهترین عامل سازندۀ یک کشور و به دنبال آن یک ملّت دانست. دولت ایرانی را باید با توجه به نسبت تاریخ ایران با تاریخ جهانی از قدیمیترین دولتهای تاریخ جهانی به حساب آورد. بحث این یاداشت به دوقرن اولیۀ اسلامی باز میگردد، دو قرنی که از سوی استاد زرینکوب به نام «دو قرن سکوت» نامگذاری شده است.
سوای هر انتقادی که بر استاد زرینکوب وارد باشد اهمیت کار ایشان در این است که استاد توانسته مفهومی در تاریخ ایران بسازد که امروزه هر کس بخواهد پیرامون انتقال فرهنگ ساسانی به اسلامی پژوهش کند باید با مفهومی که استاد ساخته، یعنی همان «دو قرن سکوت» نسبت خود را مشخص کند. در تاریخنگاری ایران مفهومسازی کاری نادر به حساب میآید و نبود مفهومسازی در تاریخنگاری ایران را باید در این دانست که امروزه هر نوع تحقیق پیرامون ایران ذیل ایرانشناسی است، به این معنی که ایران در ذیل آگاهی غربی توضیح داده میشود. البته که دانش غربی به ما آگاهی بسیار خوبی میدهد، امّا نباید چنان در نگارش تاریخ در آن هبوط کرد که نسبت به مادّه تاریخ ایران بیاعتنا شد. بسیاری از تاریخنگاران ایرانی مستقر در آنسوی ایران از مادّۀ تاریخ ایران غافلاند و تا اطلاع ثانوی هم نمیتوانند در تاریخ ایران بجز بازگو کردن حرفهای پیشینیان کار دیگری انجام دهند. با اشاره به کتاب «دو قرن سکوت» به ایران مرحلۀ گذار از ساسانی به اسلام توجه میکنیم.
جاحظ، ادیب و نویسندۀ ادبیات عــرب خلافت عباسی را «خلافت ایرانی» مینامد
با فروپاشی ایران ساسانی، ایرانِ بزرگ گویی که قرار بود از میان برداشته شود. امّا در نبود دولت قدرتمند ایرانی چه چیزی توانست ایران را پایدار نگه دارد، این مسئله موضوعی است که در این یادداشت کوتاه سعی خواهد شد به آن اشارهای شود. در حملۀ اعراب تازهمسلمان شده دولت ساسانی از میان برداشتهشده، اما مفاهیم مربوط به حکومتداری و محتوای آن باقی ماند. راجع به تداوم مفاهیم ایرانی از زمان ساسانی به دوران اسلامی میتوان به آثار مختلفی اشاره کرد. دکتر جواد طباطبایی دراینباره میگوید «از نظر تداوم تاریخی و فرهنگی ایرانزمین، در کنار زبان و اندیشۀ فلسفی، اندیشۀ سیاسی ایرانشهری یکی از عمدهترین عوامل تداوم ایرانزمین باید به شمار آید۱»، طباطبایی اهمیت اندیشۀ سیاسی ایرانشهری را در کتاب خواجه نظام ملک توضیح میدهد و در رابطه با نسبت آن با زبان فارسی اینگونه نوشته است «اندیشۀ سیاسی یکی از بنیادیترین قلمروهای تاریخ ادبی ایران است و فهم بسیاری از نوشتههای تاریخ هزارسالۀ ادب فارسی به فهم ساحت سیاسی آن نوشتهها وابسته است.» با اشاره به این موضوع و نسبت بین اندیشۀ سیاسی ایرانشهری و زبان و ادب فارسی نگاهی به نظر مجتبی مینوی راجع به زبان فارسی در اینجا خوشایند میآید: «در عصر نهضت فرهنگی و علمیِ ایرانیان در قرون نخست اسلامی، مدار و محور نهضت زبان فارسی بود.۲»
جهت خرید این شماره ماهنامه قلمیاران و مطالعه کامل مطلب کلیک کنید.