« هدف مدرسه این است که از میان خانوادههای نجیب و اصیل مملکت شاگرد بپذیرد و آنها را برای آیندۀ ایران و دیپلماتهای عالم وطنپرست تربیت کند. تا آنکه مأمورین وزارت امورخارجه لیاقت همدوشی با سایر دیپلماتهای دنیا را داشته باشند»
نطق مشیرالدوله(اولین رئیس مدرسۀ علوم سیاسی)
کتاب اَخیر دکتر حسین بشیریه با عنوان «احیای علوم سیاسی» بار دیگر همۀ نگاهها را به خود جلب کرد، اما اینبار کنجکاوی جامعۀ علوم سیاسی کشور از لونی دیگر بود، چرا که عنوان کتاب دکتر بشیریه در ضمیر خود از احتضار علوم سیاسی اطلاع میداد که مستلزم دم مسیحایی است تا دگرباره جان گیرد. کیست که اقرار نکند علم سیاست در ایران ناخوش است، مستلزم طبیبی تا درد او را چاره کند. طرح احیای آن از سوی استادی که تأثیر شگرفی بر جریان علم سیاست در ایران گذاشته است، مایۀ مباهات است. اما، پیش از آنکه درونمایۀ کتاب احیای علوم سیاسی را بررِسیم، بر سبیل مقدمه بنگریم بر آنکه علم سیاست ازکجا آمد و آمدنش بهر چه بود. مدرسۀ علوم سیاسی در ایران بنا به ضرورتی ایجاد شد که روشنفکران در رویارویی با قدرتهای خارجی چون شوروی به فکر افتادند، جایی که ما در مذاکرات گلستان و ترکمنچای قافیه را به حریف باختیم که اگر از بیقوتی نظامی در صحنۀ جنگ صرف نظر کنیم، سرشکستگی ما باز بسته به بیخبری از ماهیت سیاست و مناسبات قدرت جدید بود، چون دیگر نمیشد با «زور میرزایی» و «قوۀ انشایی» و در جهل نسبت به مناسبات قدرت جدید، معرکه کرد و کامیاب شد. وانگهی به صرافت افتادیم تا مدرسهای بنا کنیم و دیپلمات تربیت کنیم. بنابراین، تأسیس نهاد علمی جدید از پیامدهای شکست «زور میرزایی» در مواجهه با الزامات دوران جدید بود. منتها، بنا مدرسۀ علوم سیاسی میتوانست به ضرورت عمل آید ولی نمیتوانست به ضرورت ادامه دهد. به دیگر سخن پایداری بنا جدید علوم سیاسی در گرو تأسیس علم آن بود. اما دانشکدۀ علوم سیاسی نه تنها در بند تربیت دیپلمات ماند بلکه در چند دهۀ اخیر از تربیت دیپلمات به محل تربیت کارمند سیاسی تقلیل پیدا کرد. ما زمانی میتوانستیم از وجود دانشکدۀ علوم سیاسی صحبت کنیم که نظام مفاهیمی ایجاد کنیم و نسبت این مفاهیم با مواد و اندیشۀ غربی را توضیح دهیم. ولی ما با تأسیس دانشکدۀ علوم سیاسی به تقلیدکنندۀ صرف مبدل گشتیم، از اینرو نتوانستیم علمی تأسیس کنیم که آنچه بر ما در واقعیت میگذشت را تبیین کند.
آب سرد احیا علوم سیاسی بر آتش کنجکاوان
با این تفاسیر، انتشار کتابی با عنوان احیا علوم سیاسی نوید بخش بود، مادامی که کتاب را ورق نزده بودیم، چرا که نقل قول اول کتاب دکتر بشیریه از مارکس با این مضمون که « فیلسوفان تاکنون تنها جهان را به شیوههای گوناگون تعبیر و تفسیر کردند و توضیح دادند، اما مسئله بر سر تغییر دادن جهان است.» آب سردی بر آتش کنکجاوی ما بود، چرا که این نقل قول نه تنها نشان از خط کلی کتاب داشت، ما را یاد کسی میانداخت که با تمسخر اندیشه و فلسفه، فیلسوفان را پفیوزان تاریخ مینامید و در تمجید ابوذرانی، داد سخن میداد که جهان را تغییر میدهند. ما چشم به راه تصریح ایشان بر اهمیت مبانی نظری و طرح چرایی عدم نظریهپردازی در ساحت علم سیاست بودیم، ولی احیای دکتر بشیریه از همان مسیری بود که علم سیاست محتضر، از آن مسیر آغاز کرده بود. با عطف به سیر علوم سیاسی در چند دهۀ اخیر که نقشی جز تربیت کارمند برای دولت نداشته، انتظار ما این بود محتوا کتاب در خلاف جهت آن چیزی باشد که تا به اینجا علوم سیاسی پیموده است.
جهت خرید این شماره ماهنامه قلمیاران و مطالعه کامل مطلب کلیک کنید.
- قلمیاران
- کد خبر 11716
- اندیشه و حکمت
- بدون نظر
- پرینت